پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۳۸ روز پیش

***

دسته‌ی چمدان را در مشتش فشرد و هوای تهران دود گرفته را به سینه کشید. حقیقتا که حالش از این شهر بهم میخورد... شهری که تن‌به‌تن عزیزانش را از او گرفت و داغ به دلش گذاشته بود. شهری که هیچگاه محض خوشی و شادی روانه‌اش نشده بود و حتی حالا هم برا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید